p17

چقدر خوشگله!
رنگش قرمز توی مایه های جیگری بود خوشگل بود فقط یکم زیادی بازه ... هم دامنش بلند بود ..هم از یقه و سرشونه ....خسیسا..خیب یکم پارچه بیشتر برای یقش استفاده می‌کردین...نه که این چند وقت لباسای اینجوری نمیپوشیدم...یکم توش معذبم
کلافه لباس رو انداختم روی تخت و وارد حموم شدم.حسابی خودمو سابیدم!
این وسط بازیم گرفته بود..هی با گف موهامو حالت میدادم...خل شدم دیگه!
بالاخره از حموم دل کندم.
لباس زیرامم پوشیدم و حوله تن پوش رو تنم کردم و بای حوله کوچیک آب موهامو گرفتم.
هنوز ساعت ۱۲بود ، دوساعت مونده بود تا آرایشگر بیاد،هندزفری رو گذاشتم توی گوشم...روی تخت دراز کشیدم و آهنگ بلک سوان رو ولی کردم..چشمام رو بستم و همون‌طور که با آهنگ لب خونی میکردم خوابم برد.
با صدای در از جا پریدم!
سر و وضعم رو درست کردم و گفتم:
+بله؟
(منم دامی،ارایشگرتون اومده،اجازه هست؟
نگاهی به ساعت انداختم...ساعت ۲شده بود
+بیاین تو
دامی به همراه ی خانوم تقریبا۳۰ ساله اومد داخل
(من برم اگه کاری داشتی خبرم کن
+باشه ممنون
بعد از رفتن دامی،ارایشگر با لبخند رو بهم گفت:
{خب عزیزم اول لباست رو بپوش تا بعداً ازین نشی و دوم اینکه با خیال راحت اینجا بشین تا آماده است کنم}
+باشه ولی من چی میتونم صداتون کنم؟؟
{آره واقعا ببخشید خودم رو معرفی نکردم،میتونی منو کیتی صدا کنی}
+خوشبختم منم یوحام.
{چه خوش برخورد!}
لبخندی زدم و از جام بلند شدم،کیتی هم مشغول چیدن وسایلاش شد،لباسم رو برداشتم و وارد حموم شدم.
درسته که کیتی زنده ولی نمیتونم که جلوش لخت شم!
لباسی که خالم گذاشته بود رو پوشیدم ،فقط مونده بود زیپش که اونم به کیتی میگم برام ببنده.
از حموم بیرون اومدم و روی صندلی جلوی اینه نشستم
{ببینم عزیزم مدلی چیزی مد نظرت نیست؟}
+راستش نه ولی هرچه ساده تر بهتر.
{هرجور که تو بخوای راستش تو همین جوریسم خوشگلی.حتی نیاز به آرایش ساده هم نداری چه برسه غلیظ}
مکثی کرد و دوباره ادامه داد:
{ولی خودمونیم ها عجب موهایی داری!!هم بلند و هم خوشرنگ....من که زنم دلم براشون رفت دیگه چه برسه مرد!!}
+ممنون از تعریفتون ولی اینجوریام که شما میگین نیست
{خوبم هست حالا بشین و تماشا کن}
با آرامش و خونسردی شروع به کار کرد.چشمام رو بستم وسرمو به صندلی تکیه دادم،زمان زیادی گذشت تا با صداش به خودم اومدم
_____________________
یکم با کامنتاتون حمایتم کنید و بهم انرژی بدید
امشب دوباره میزارم✨❤️
دیدگاه ها (۸)

p18

p19

p16

p15

نفرین شیرین. پارت 1

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁵³دوست داشتم بگه میخواستم ببینمت.....شا...

بیب من برمیگردمپارت : 70قرص رو خوردم بلند شدم پ خواستم برم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط